parparvaz313

به عشق ملت مهدوی(عج) می نویسم تا ببیند صاحب و ولی عصر و نظری نماید سوی گدایش
  • خانه 
  • رفاقت یعنی... 

این یا آن

27 خرداد 1399 توسط پر پرواز313

نمیدونم این لطیفه یا جک رو شنیدین یا نه که معلمی بود بخاطر لکنت زبان کلمه “ر” “ل” تلفظ می کرد و برا درس دادن به بچه ها میگفت بچه ها بگید “ل” همه یکصدا میگفتن “ل” معلم میخواست اصلاح کنه میگفت بچه ها من میگم “ل” ولی شما بگید “ل” که منظورش “ر” بود… حالا گاهی اوقات توی زندگی های ما اتفاقاتی میوفته که ما خودمون میدونیم چی میگیم و منظور و هدفمون چی هست و از بقیه میخواییم همون رو درک کنن ولی نمیشه؛ نمیخوان؛ نمیخواییم؛ نمیزارن یا هر چی به هیچ کدوم از منظورها نمیرسیم… گاهی شناخت آدما از هم مخصوصا کسایی که یه عمر زندگی کرده باشن مثل یه خواهر یه فامیل یا یک دوست باید طوری باشه که وقتی حرفی و عملی میشه به قضاوت یک طرفه رونده نشه … لکنت ها توی زندگی زیاد هست یه کم از انگشت اشاره مون دیدمون رو فراتر کنیم  شاید آن دوردست ها چیزی باشه که آدما و اخلاقشون رو بهتر بشناسیم… #الاعمال بالنیات

 4 نظر

من و ناشناخته ها و ...

08 اردیبهشت 1399 توسط پر پرواز313

یا حق

منم و یه دنیا ناشناخته و…

یادمه وقتی کوچیک بودم همسایه داشتیم که مردی بسیار مهربون و ساکت و سر به زیر بود و کمی از لحاظ مالی بخاطر اینکه دو تا همسر داشتند آنچنان خوب نبود (حالا تو ذهنتون نمیخواد تحلیل کنین چرا دو تا گرفت وااالااا) و اینکه اینقدر که کلمه مظلوم جلوش کمر تا زانو خم میکرد مثلا…

اسمشون هم علی اکبر تقوی بود ولی در زبان و لهجه ما عَلَی بَرِ تقوی میگفتن…حالا این بمونه پیشتون لطفا

توی شهرمون که قبلا روستا بود(ببینین منو اینو جلو یکی از همشهریهام بگم خونم حلال میشه یعنی ایقققد ناسیونالیسم خخخ) یه تعاونی داشتیم و صاحب این تعاونی الحمدلله و المنه وضع مالیشون خوب بود و آدم سرزنده ای بود و به قول ما باکلاس…

خلاصه وقتی ما با مادر جان میرفتیم که کوپن قند و فلان و فلان رو بگیریم(دارید حساب می کنید چندسالمه که کوپن رو هم دیدم؟ الله اکبر شیطون نشید) سر در تعاونی نوشته بود (تعاونوا علی البر و التقوی) حالا ذهن باز و خلاق من تحلیل و تفکیک میکردم که بله حالا فهمیدم جریان اینکه چرا علی اکبر ملخص به /علی بر/ وضعشون خوب نیست…

توجه دارین که ابتدایی عربی نخونده بودیم و نمیدونستم عربی یعنی چه؟ خووووب از اول تا ساعاتی که توی صف بودیم با چنان چشم غیظی به صاحب تعاونی نگاه میکردم که چرا حق اونو میخوره و نمیزاره خودش بیاد تو مغازه اش…

بعد هم تو گروه 5نفره دوستان مطرح کردم که اونا هم نظرشون همین بود که آره چرا مغازه ای که به نام آقای تقوی هست آقای ولایتی توش کار میکنه؟ و اونا هم من بعدش همراه با من با چشم نفرت به این فلک زده نگاه میکردیم کلی حسرت میخوردیم…واقعا حسرت میخوردیم هاااااا

حالا میگم هیچوقت این بنده خدا سوال براش پیش نیومد این جماعت دخترا چرا اینطور بر و بر منو نگاه میکنن …خخخ

منی که سالها با علم ناچیزم و اطلاعات کمم یک عمر قضاوت کردم و حکم راندم برای کسی که دلیلش سر در مغازه اش مشابه تقوی بود… بارالها مرا ببخش برای تمامی قضاوتهای ناقصم

 

امیر بیان مولی الموحدین امام علی (علیه السلام)

هرگاه قضاوت مى‏ کنید، عادلانه قضاوت کنید و هرگاه سخن مى ‏گویید، نیکو بگویید، زیرا خداوند نیکوکار است و نیکوکاران را دوست دارد.« نهج الفصاحه، ح ۲۰۰٫»

 

دوستان و بزرگواران دنیا کوچیکه و مغزها کم بضاعت در مورد مسائل، آدمی که در کار خودش مونده نمیشه کار دیگران رو قضاوت کنه…بگذریم از علم نامحدودمون از بقیه و تحلیل و تصمیم گرفتن چرا که اندازه حق و باطل به اندازه یک بند انگشت است. و من الله التوفیق

 

 

 نظر دهید »
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

parparvaz313

این المعز الاولیاء و مذل الاعداء این وبلاگ برای خشنودی قلب آقا امام زمان(عج) و بصیرت افزایی هر چند اندک برای هم وطنانم آغاز به کار کرده است. امید است نگاه پر از محبتشان بر این صفحه ناچیز عبدحقیر بیفتد. ان شاالله

جستجو

موضوعات

  • همه
  • آخوند و کرونا
  • امنیت
  • این الرجبیون
  • این یا آن
  • بدون موضوع
  • بیماران کرونایی و امام رضا ع
  • تبلیغ نوین
  • خدا
  • رفاقت یعنی
  • رمضان الحسين
  • زلزله
  • سردار دلها حاج قاسم سلیمانی
  • عکاسی من
  • من و قضاوت
    • قضاوت
  • هند یا کرونا
  • ویروس ضدآخوندی
  • کرونای تقلبی من

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس