رفاقت یعنی...
رفاقت یعنی… وقتی وارد حوزه شدم مثل بقیه آدما که بین همه اطرافیان یکی رو برا دوستی و رفاقت انتخاب میکنن منم یکی رو برا روزهایی که قرار بود سنگ صبور هم باشیم انتخاب کردم… البته منظور اون روزا از،سنگ صبور همراه و پایه بودن بود که هر کاری میکنم به اصطلاح نزنه تو ذوقم و همراهم باشه… یکی از هم کلاسی هامون همیشششه میگفت شما دوتا بدرد دوستی نمیخورین و از این حرف شوکه میشدیم آخه ما تو همه چی ست بودیم اخلاق، رفتار، بگو و بخند و درس و …چرا این حرف رو میزد؟؟؟ یه روز گفت دوست و رفیق اونیه که یکی دست اون یکی رو بگیره و بالا ببره، خصلتهایی رو یا زنده کنه و یا از بین ببره، هوای همدیگه رو داشتن یعنی راه رو هموار کنه برا هدف الهی… نه اینکه اگر کاری کردی حتی ضد اخلاقی چون دوستت هست سکوت کنه… شرایط رو جوری وانمود کنه که غافل از اصل واقعیت و حقیت بشی… کمک نکنه به هوشیاریت برا کارهایی که انجام میدی… دوستی که فقط،با هم خندیدن نیست پس کی فرصت تذهیب میرسه بین این رابطه؟ دوستی شما یا سکون هست و یا زیر کشیدن با سکوت… حالا سالها گذشت و این معناها رو چقدررر خوب درک میکنم درسته دیر شده برا اون روزها ولی برای این روزها عجیب بدرد میخوره… رفاقتی رو انتخاب کنیم که امر به معروف و نهی از منکر رو مقدم کنه بر خنده آنی و دلخوشی ثانیه ای… رفاقتی که هر لحظه اش یاد خدا باشه… رفاقتی از جنس شهدا… رفاقت حاج قاسم و ابومهدی ای… مواظب رفاقت های سکونی باشیم …
امام صادق علیه السلام:
أحَبُّ إخوانی إلَیَّ مَن أهدی إلَیَّ عُیُوبی.
محبوب ترینِ برادرانم نزد من، کسی است که عیب هایم را به من هدیه کند.
اصول کافی، ترجمه کمره ای، ج ۶، ص۳ ۴۹